دكتر فريدون عزيزي
معاون علميفرهنگستان علوم پزشكي
آنچه كه امروزه در جهان به عنوان يك باور تلقي ميشود اين است كه سلامت فرد تنها محدود به سلامت جسم نيست بلكه سلامت رواني، اجتماعي و معنوي را نيز در بر ميگيرد كه در بعضي مواقع اين ابعاد مهمتر از سلامت جسم تلقي ميشوند.
زماني كه فردي با درد يا پديدههاي ديگر مانند ناتواني جسمي مثل نابينايي، تپش قلب و غيره مواجه ميشود، موجبات رنجش و نگراني وي را به همراه ميآورد؛به همين منظور بيشتر توجه پزشكان به مسايل جسميمعطوف است.
در سالهاي دور، بيشتر پزشكان و حكما علاوه بر توجه به مسايل جسمي بر مسايل اجتماعي و معنوي نيز متمركز بودند و بيمار را به صورت جامع مورد بررسي قرار ميدادند ولي اين نوع نگرش و مراقبت به تدريج كمرنگ شد و صرفاً مسايل جسمي به عنوان تنها عامل عدم سلامتي مورد توجه پزشكان قرار گرفت.
با توجه به ايجاد رنسانس در اروپا و مشكلاتي كه در آن زمان بين صاحبان كليسا و علما و دانشمندان رشتههاي مختلف علميايجاد شد، به تدريج معنويت زدايي از علم، صورت گرفت و باور برخی انسانها بر اين شدكه همه چيز را با تعقل و تفكر ميتوان حل كرد و نياز به ارتباط با منشا وحي و منابع غيرمادي براي پيشرفت علمي وجود ندارد. به همين دليل بود كه كمكم تمام مسايل مربوط به معنويت به روحانيون و كليسا سپرده شد و مسايل علمي صرف به عهده دانشمندان رشتههای مختلف گذاشته شد.
اين باور ناكامل و ناصحيح با فرضيههاي داروين و فرويد دامنه بيشتري پيدا كرد، که تشکیک در خلقت انسان و نیز فطرت بشر را ایجاد کردند و انسان را بینیاز از معنویت و ارتباط با خالق پنداشتند. در مورد پزشكي نيز باور بر اين بود كه تنها راه پيشرفت كسب علم در زمينه فيزيوپاتولوژي و شناخت جسم انسان است كه زمينهساز از بين بردن مسايل و مشكلات پزشكي و در نتيجه ارتقاي سلامت انسان ميشود؛ معهذا از حدود 60 سال پيش تحقيقاتي انجام شدكه نتيجه آن نشان ميداد كه واقعيت اين چنين نيست يعني عوامل رواني قطعاً بر سلامت جسميتاثيرگذار هستند و بالعكس.
از طرفي ديگر نداشتن سلامت اجتماعي مناسب بر هر دو بعد سلامت جسميو رواني اثرگذار است. همچنین اين نكته در نظر دانشمندان آمد كه يكي از ابعاد مهم سلامت انسان بعد سلامت معنوي است.
افرادي كه از سلامت معنوي بيشتري برخور دارند،در پيشگيري از بيماريها بهتر عمل ميكنند،كمتر به بيماري مبتلا ميشوند و داراي طول عمر بيشتري نيز هستند. همچنين آنها كمتر به بيماريهاي قلبي- عروقي، تنفسي و کبدی دچار ميشوند و كيفيت زندگي آنها به مراتب بهتر از كساني است كه مذهبي و معنوي نيستند. اگر مبتلا به بيماري سرطان شوند مرگ و مير آنها دیرتر و داراي طول عمر بيشتري هستند.
تحقيقات بسياري نشان داده است كه برخورداري از سلامت معنوي، سبب ميشود فرد بيمار راحتتر با بيماري خود مواجه شود و از طرفي نيز موجب ميشود تا با اطرافيان خود بتواند تعامل بهتري داشته باشد.
تمامي موارد مذكور در نهايت موجب شد تا توجه بيشتري به سلامت معنوي شود و در نتيجه آن سازمان جهاني بهداشت تصميم گرفت كه سلامت معنوي نيز به ابعاد سلامت اضافه شود. از آنرو كه كشورهاي مختلف داراي مذاهب متفاوت هستند و حتي بعضي از كشورها دين را جدا از كليه برنامههاي خود در نظر ميگيرند، اين سازمان تصميم گرفت هر كشوري با توجه به فرهنگ مردم خود و دين رايج در آن كشور، به بعد سلامت معنوي بپردازد.
آنچه كه به عنوان ورود سلامت معنوي به نظام سلامت ما مطرح است "پيشگيري ابتدايي"است. پيشگيري ابتدايي زماني انجام ميشود كه علايم خطر بيماري وجود ندارد و فعاليتهاي ما در اين راستا موجب ميشود كه از اين پس نيز اين علايم ظاهر نشوند.
بعد از پيشگيري ابتدايي، پيشگيري اوليه (primary prevention) است و به اقداماتي گفته ميشود كه در مراحل اولیه يك بیماری به جهت از بين رفتن آن صورت ميگيرد. سپس پيشگيري ثانويه است كه شامل شناسايي زود هنگام و درمان بيماري است تا از عوارض دايمي بيماري مانند ايجاد معلوليت كاسته شود.
بر خلاف همه كه بر پيشگيري ثانويه و استفاده از سلامت معنوي براي بهتر كنار آمدن بيمار با بيماري خود متمركز هستند، ما بر پيشگيري ابتدايي و پس از آن پيشگيري اوليه تكيه داريم زيرا، اين نوع پيشگيري منجر ميشود افراد به بيماريهاي معنوي، روحي و جسمي كمتري مبتلا شوند.
در خصوص لحاظ نمودن سلامت معنوي در ابعاد مختلف سلامت، اين امر بايد ابتدا بايد با كمك روحانيون صورت گيردچرا كه روحانيون مسايل مربوط به ارتقاي سلامت معنوي جامعه را بهتر درك ميكنند و در واقع آگاهي و نگرش بهتري نسبت به آحاد جامعه دارند.
اما آنچه كه در راستاي ارتقاي سلامت معنوي مدنظر گروه پزشكي است شامل سلامت معنوي مادران و پدران قبل از لقاح، سلامت معنوي در زمان بارداري و سلامت معنوي در سالهاي اوليه زندگي كودك است. زيرا اكثر بيماريهاي رواني، معنوي و اجتماعي در اين دوران بسيار با اهميت شكل ميگيرد. توجه به سلامت معنوي در بالغين و سالمندان (زمان قبل از بلوغ، بلوغ و كامل شدن تا سالمندي) نیز حايز اهميت است بنابراين تلاش در راستاي ارتقاي سلامت معنوي نه تنها در پيشگيري ابتدايي و اوليه بلكه در پيشگيري ثانويه نيز ميتواند موثر واقع شود.
با توجه به غنايي كه در آيات دين مبين اسلام و روایات مذهب تشيع وجود دارد لازم است مطالب آموزشي و اجرايي كه در افزايش بينش، نگرش و عملكرد افراد جامعه تاثيرگذار است تدوين شود تا انشاا... اين مطالب در نظام سلامت مورد استفاده قرار گيرد.
به طور كلي كادر سلامت از جمله پزشك، پرستار، داروساز و ... بايد طي آموزشهاي كامل سلامت معنوي را به عنوان يكي از ابعاد سلامت بشناسند و در دوران خدمت خود اين مساله را مدنظر قرار دهند. اگر اين آگاهي در كادر پزشكي ايجاد شود آن وقت ميتواند در كمك به ارتقا سلامت معنوي بسيار مفيد باشد؛ اما متاسفانه در حال حاضر اين امر اجرا نميشود زيرا آموزش در دانشكدههاي گروههاي پزشكي اكثراً معطوف به عوامل جسمي و به ميزان كمي هم عوامل اجتماعي و رواني است اما در خصوص سلامت معنوي هيچ آموزشي وجود ندارد.
اميد است با برنامه ريزيهايي كه در گروه پزشكي انجام ميشود در خصوص آشنا شدن دانشجويان با تعاريف، مفاهيم و نحوه به كار گيري سلامت معنوي در سلامت اجتماعي و جامعه اقدامات لازم صورت پذيرد.
در مطالعه قند و ليپيد تهران كه طي آن يك گروه 15 هزار نفري طي 17 سال مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نشان داده شده است که در هموطنان تهرانی ما نیز سلامت معنوی ارتباط مستقیمی با سلامت جسمی، روانی و نیز کیفیت زندگی انسانها دارد.
در نهايت آنچه كه مطلوب است اين است كه كادر سلامت جامعه اعم از پزشك، پرستار و غيره همان قدر كه به ارايه خدمات سلامت جسميمبادرت ميورزند به ابعاد ديگر سلامت يعني ابعاد اجتماعي، رواني و معنوي توجه داشته باشند. نكته حايز اهميت اين است كه محيطهاي ارايه خدمات سلامت به گونهاي باشند كه فرد مراجعه كننده توجه به معنويت را از طريق وجود نمازخانه، قرايت قرآن و اينچنين خدماتي حس كند و همچنين پرستار، منشي و كساني كه در اين محيطها هستند با كمال آفت و محبت اسلاميبا افراد برخورد كنند. اين گونه محيطهای مناسب قطعاً در افزايش باورهاي معنوي افراد كارساز خواهد بود.
اگرچه پزشك نبايد به طور مستقيم وارد سوالات مذهبي شود اما اين حساسيت و توجه را داشته باشد كه در مواقع لازم بتواند مداخله و كمك كند. در واقع اعضای تیم سلامت تا حد امكان بايد بتوانند از استرس فرد بيمار و يا اقوام درجه يك وي مانند پدر و مادر بيمار بكاهد و آنها را براي ارايه خودیاری و ارایه خدمت به افراد خانواده مهیاتر نمایند.
بعضي بيماران در شرايط سخت، دچار بيماريهاي معنوي ميشوند. براي مثال فردي به علت بيماري يا بروز حادثهاي ممكن است باور توحيدي او تضعيف شود و اعتقاداتش از بين رفته و خدشه دار شود زيرا در اين حالت روح او نميتواند با بخشهاي غير مادي زندگي ارتباط داشته باشد و به كمال برسد. در چنين شرايطي كادر پزشكي با كمك و مشورت روحانيون بايد بتوانند افراد را از اين بحران معنوي خارج كنند.
نتیجه این است که سلامت معنوي بايد در غالب پيشگيري ابتدايي و اوليه در نظام سلامت جاي داشته باشد و در اين راستا همكاري پزشكان با روحانيون ضروري است و در مواردی که هر یک از ابعاد سلامت فرد دچار مشکلی شده است نیز توجه به ارتقا سلامت معنوی او سبب کمک به بهود ابعاد دیگر سلامت و تطابق با بیماریها خواهد بود.
دسته: گزارش و گفتگو
منعویت و سلامت روان دو فاکتور مهم در پیشبرد اقتصاد مقاومتی است...
ما را در سایت منعویت و سلامت روان دو فاکتور مهم در پیشبرد اقتصاد مقاومتی است دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : salamatmanavet بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 15:08